فیثاغورس و موسیقی - آغاز دوره عقل گرایی با کمک دانشمندانی مثل فیثاغورس و تالس شکل گرفت. این دو دانشمند نقش بسیار مهمی در تدوین علم و فلسفه ایفا میکردند. فیثاغورس پیش از ارسطو به عنوان یکی از مهم ترین فیلسوفان یونان نامبرده میشود. عقاید و آموزه های او نقش بسیار پررنگی در شکل گیری عقاید فلسفی مردم زمان خود داشت به طوریکه ارسطو در آثار خود، برای متفکرانی که قبل از او زندگی میکردند واژه ی فیثاغورسیان را به کار میبرد. علت استفاده از این عنوان این است که این افراد تفکری بر پایه فلسفه فیثاغورث داشتند. موسیقی و فلسفه از دیدگاه فیثاغورس نظریه اعداد فیثاغورس پیش از این که یک نظریه پرداز فلسفی باشد یک ریاضیدان بود و همان طور که انتظار میرود، به عقیده او موسیقی یکی از شاخه های علم ریاضی است که با استفاده از تناسبات ریاضی توجیه میشود. فیثاغورس عقیده داشت که تنها حقیقت اصلی در این جهان اعداد هستند. از نظر او هارمونی در موسیقی هم زاییده اعداد و روبط ریاضی بود. نظریه هارمونی کیهانی نظریه هارمونی افلاک یا همان هارمونی کیهانی، نظریه ای است که بیان میکند فاصله زمین از خورشید، ستارگان و سایر اجرام آسمانی با فواصل موسیقی و به خصوص فواصل موسیقی در گام دیاتونیک برابر است. براساس این نظریه، اجرام آسمانی در حین جابجایی از خود صدایی تولید میکنند که این صدا بر فواصل موسیقی استوار است و جلوه ای از وجود نظم و هارمونی در جهان است. فیثاغورس بر این عقیده بود که جهان دارای دو قطب است که زمین پایین ترین و آسمان بالا ترین آن است. او فاصله ی این دو قطب را یک اکتاو تخمین زد و بقیه فواصل را مطابق با آن اندازه گیری کرد: رابطه کیهان با موسیقی از نظر فیثاغورث فیثاغورس عقیده داشت که کیهان مثل یک ساز تک سیمی است که از یک سو به روح مطلق و از سوی دیگر به ماده متصل شده است. به بیان دیگر یک سر این سیم به آسمان و سر دیگر آن به زمین متصل شده است. به عقیده او حرکت هر یک از کرات غول پیکر در فضای کیهان، صدای خاصی تولید می کرد و هر صدای تولید شده از این کرات یک نت از هفت نت اصلی گام دیاتونیک و تجلی نظم و حرکت الهی بود که ترتیب زیر و بمی هر یک، به دوری و نزدیکی و سبکی و سنگینی آنها بستگی داشت.